2 روز پیش
زمان مطالعه : 15
بازاریابی گیمیفیکیشن یا گیمیفیکشن مارکتینگ چیست؟
مردم از تجربههای تعاملی و بازی کردن لذت میبرند. بازاریابی گیمیفیکیشن این دو عنصر را با هم ترکیب میکند و به بازدیدکنندگان تجربهای منحصربهفرد میدهد که در بازاریابی سنتی وجود ندارد. حتی چیزی ساده مثل نشانها میتواند افراد را به انجام وظایف بیشتر تشویق کند. مردم دوست دارند حس موفقیت را تجربه کنند و با تکمیل هر وظیفه، حس میکنند دستاورد بزرگی داشتهاند.
امروزه محتوای بازاریابی بسیار جذابتر از گذشته شده است. این موضوع به لطف رشد استفاده از گیمیفیکشن در بازاریابی صورت گرفته است.
ترکیب بازی با بازاریابی شاید عجیب به نظر برسد، اما این دو واقعاً مکمل یکدیگرند. بازدیدکنندگان از تعامل با برندهای موردعلاقه خود لذت میبرند و شرکتها نیز با افزایش تعامل مشتریان روبهرو میشوند. در واقع، این یک بازی دوسر برد است.
با ادامه مطلب همراه باشید تا با بازاریابی گیمیفیکشن و روشهای استفاده از آن برای تبدیل بازدیدکننده به مشتری آشنا شوید.
در این رابطه بخوانید : ارزش گذاری کاملا رقیق شده (FDV) در بازار کریپتو چیست؟
تاریخچه گیمیفیکشن
اصطلاح گیمیفیکشن در سال 2002 توسط نیک پلینگ (Nick Pelling) ابداع شد. با این حال، ایده استفاده از عناصر بازی در زمینههای غیر بازی، مانند برنامههای وفاداری و سیستمهای پاداش مشتری، از مدتها قبل وجود داشت.
ظهور بازیهای ویدئویی در دهههای 1970 و 1980، توسعه اولیه گیمیفیکشن را تحت تأثیر قرار داد. جذابیت و تعامل ایجاد شده توسط بازیهای ویدئویی، الهامبخش استفاده از عناصر بازی در زمینههای دیگر بود. در دهه 1990، بازیهای آموزشی مانند مث بلستر (Math Blaster) و کارمن سندیگو (Carmen Sandiego) گیمیفیکشن را با دنیای آموزش ترکیب کرده و یادگیری را جذابتر و تعاملیتر کردند.
در اوایل دهه 2000، شرکتهایی مانند نایکی و استارباکس شروع به استفاده از گیمیفیکشن در کمپینهای بازاریابی و برنامههای وفاداری کردند. برای مثال، نایک پلاس (+Nike) یک کمپین فیتنس در سال 2006 معرفی شد و با استفاده از رتبهبندیهای اجتماعی، تعامل کاربران را افزایش داد.
ظهور گوشیهای هوشمند، رسانههای اجتماعی، اپلیکیشنهای موبایل و پیشرفتهای فناوری در زمینههایی مانند هوش مصنوعی (AI)، واقعیت مجازی (VR)، واقعیت افزوده (AR) و تکنولوژیهای تعاملی، گیمیفیکشن را به سطح جدیدی رسانده است. این فناوریها، امکان ایجاد تجربههای بهتر و تعاملیتر، مانند فعالیت در دنیای متاورس (Metaverse) را فراهم کردهاند.
گیمیفیکشن در بازاریابی چیست؟
گیمیفیکشن در بازاریابی به معنای استفاده استراتژیک از عناصر و اصول طراحی بازی در کمپینها و استراتژیهای بازاریابی است.
این رویکرد با هدف افزایش تعامل کاربران، وفاداری مشتریان و مشارکت آنها، از انگیزههای ذاتی افراد در بازی مانند میل به موفقیت، رقابت، و تعامل اجتماعی استفاده میکند.
گیمیفیکشن در اصل، از پیشفرضهای روانشناسی که بازیها را جذاب و اعتیادآور میسازند بهره میبرد و آنها را در زمینههای غیر بازی، مانند خرید محصولات، تعامل با برند در رسانههای اجتماعی یا شرکت در فعالیتهای تبلیغاتی به کار میگیرد.
به این ترتیب، بازاریابان میتوانند تعاملات معمولی را به تجربههای کاربری جذاب و لذتبخش که مخاطب هدف را به تعامل بیشتر و مکرر با برند ترغیب کند، تبدیل کنند.
حتی اگر تا به حال درباره گیمیفیکشن نشنیده باشید، احتمالاً آن را تجربه کردهاید. این بازیها مانند بات تلگرامی پاندا نیپوتو، که به ازای انجام برخی فعالیتهای ساده، به کاربران نات کوین میدهد، هستند. لازم به ذکر است، شما نیز میتوانید با ثبتنام در این صرافی و استفاده از این ربات تلگرامی، نات کوین کسب کنید. نگران نباشید، برای دریافت نات کوین باید وظایف بسیار سادهای را انجام دهید. این فرصت را از دست ندهید.
این همان گیمیفیکشن است. این مفاهیم میتوانند شامل بازیهای آنلاین، جوایز یا حتی امتیازات باشند. محتوای بازاریابی شبیه به بازیها، در جلب توجه بازدیدکنندگان موفقتر عمل میکند.
همچنین بخوانید : گپ بیت کوین در CME چیست و چگونه از آن در معاملات استفاده کنیم؟
اجزای اصلی بازاریابی گیمیفیکشن
اجزای کلیدی گیمیفیکشن در بازاریابی شامل موارد زیر هستند:
I. امتیازات
امتیازات بهعنوان معیاری کمی برای اندازهگیری پیشرفت یا موفقیت در بازی عمل میکنند. آنها میتوانند برای خریدها، تعاملات در رسانههای اجتماعی یا هر نوع تعامل دیگر با برند مورد استفاده قرار گیرند و به کاربران برای فعالیتهایشان پاداش دهند.
II. سطوح (Level)
سطوح یا لولها، نشاندهنده پیشرفت کاربران هستند و اغلب با افزایش پاداش یا جایگاه، افزایش مییابند. کاربران با جمعآوری امتیاز یا انجام وظایف خاص، میتوانند سطح خود را ارتقا دهند و مزایا یا گزینههای جدیدی را باز کنند.
III. نشانها (Badges)
نمادهای بصری و نشانها، دستاوردها یا نقاط عطف هستند. نشانها میتوانند برای شناسایی و پاداش دادن به اقدامات متفاوت، از وظایف ساده مانند ثبتنام در یک خبرنامه گرفته تا دستاوردهای پیچیدهتر مانند تکمیل یک سری خریدها یا چالشها، استفاده شوند.
IV. جدولهای رتبهبندی
کاربران را بر اساس دستاوردها یا امتیازاتشان رتبهبندی میکنند. این رتبهبندی، حس رقابت و اجتماع را تقویت میکنند. این جداول میتوانند کاربران را برای افزایش تعامل در راستای کسب شناخت یا پاداش تشویق کنند.
V. چالشها و آزمونها
این موارد، اقدامها یا پرسشهای خاصی هستند که کاربران را تشویق به انجام یا پاسخدهی به آنها میکنند. چالشها و مأموریتها میتوانند فرایند بازاریابی را جذابتر و لذتبخشتر کنند.
VI. پاداشها
مشوقهایی هستند که باعث تداوم تعامل میشوند. پاداشها میتوانند مانند تخفیفها یا محصولات رایگان ملموس باشند یا مانند محتوای انحصاری یا جایگاههای خاص، غیرملموس باشند.
ادغام این عناصر بازی در بازاریابی، رابطهای پویاتر و تعاملیتری بین مصرفکنندگان و برندها ایجاد میکند. این فرآیند نهتنها افراد را به انجام یکسری رفتارهای خاص تشویق میکند، بلکه تجربه کلی مشتری را ارتقا میدهد و تعامل با برند را لذتبخشتر میسازند.
استراتژی گیمیفیکشن در بازاریابی تا چه اندازه مؤثر است؟
بر اساس نتایجی که از بازاریابی گیمیفیکشن دیده شده، این استراتژی بسیار مؤثر است:
ورایزن وایرلس (Verizon Wireless) پس از استفاده از امتیازات و نشانها برای گیمیفیکشن وبسایت خود، زمان مادن در سایت کاربران را تا 30 درصد افزایش داد.
گیمیفیکشن باعث شد پروژه تأمین جمعی فولکسواگن چین به شکل ویروسی گسترش یابد و بیش از 33 میلیون بازدید به دست آورد.
شرکت فورد موتورز (Ford Motors) با محتوای گیمیفیکشن، فروش خود را بیش از 8 میلیون دلار و تعداد لایکهای فیسبوک خود را تا 600 درصد افزایش داد. این آمار نشان میدهد که گیمیفیکشن و بازاریابی مکمل یکدیگر هستند.
مزایای گیمیفیکشن در بازاریابی
بازیها میتوانند به عنوان شبیهسازیهایی برای کاهش نگرانی یا موانع مشتریان در خرید یک محصول یا خدمات جدید استفاده شوند. مزایای گیمیفیکشن در بازاریابی عبارتاند از:
· آموزش به مشتریان
گیمیفیکشن میتواند به آموزش مشتریان کمک کند تا ویژگیها یا مزایای یک محصول یا خدمات را به صورت سرگرمکننده و تعاملی یاد بگیرند.
· حذف موانع خرید یا ثبتنام
گیمیفیکشن با ایجاد فرآیندهای جذاب و پاداشدهنده، موانع ذهنی مشتریان را برای خرید یا ثبتنام کاهش میدهد و تجربهای مثبت ایجاد میکند.
· افزایش فروش
مشتریان با انگیزههای اضافی از گیمیفیکشن بیشتر تمایل به خرید دارند و در نتیجه، فروش بهطور مستقیم افزایش مییابد.
· خلق احساس رضایت در مشتریان
با تبدیل فرآیندهای خرید یا استفاده از خدمات به یک تجربه جذاب، گیمیفیکشن احساس مثبت و رضایت بیشتری برای مشتریان به ارمغان میآورد.
· تقویت برند
گیمیفیکشن میتواند ذهنیت مشتریان را بیشتر به برند متصل کند و برند را به عنوان تجربهای سرگرمکننده و منحصر به فرد در ذهن آنها ثبت کند.
· اندازهگیری رفتار خرید و احساسات مشتریان
گیمیفیکشن به برندها این امکان را میدهد تا از طریق دادههای بهدست آمده، رفتار خرید و احساسات مشتریان را به دقت پیگیری کنند.
· آزمایش محصولات و خدمات جدید قبل از عرضه
گیمیفیکشن به برندها این فرصت را میدهد تا محصولات و خدمات جدید را از طریق بازیهای تعاملی تست کرده و بازخورد مشتریان را جمعآوری کنند.
· کشف دلایل خرید محصولات یا خدمات توسط مشتریان
گیمیفیکشن با شبیهسازی فرآیند خرید و تعاملات، به برندها کمک میکند تا دلیل خرید محصولات یا خدمات توسط مشتریان را درک کنند و بهبودهای لازم را اعمال کنند.
· افزایش تعامل مشتری
گیمیفیشن احتمال نادیده گرفتن محتوا توسط بازدیدکنندگان را کاهش میدهد.
· افزایش نرخ تبدیل
بازدیدکنندگان با انگیزه دریافت پاداش (مانند نشان، امتیاز یا یک ویژگی خاص) وظایف خود را انجام میدهند.
· افزایش آگاهی و وفاداری به برند
با تعامل بیشتر بازدیدکنندگان با محتوای شما، این موارد نیز افزایش مییابند.
· تجربهای سرگرمکننده و لذتبخش
بازیها به طور کلی سرگرمکننده هستند و تجربه خوبی ایجاد میکنند.
اگر میخواهید اهداف فروش و بازاریابی خود را فراتر از حد انتظار برسانید، گیمیفیکشن یکی از مؤثرترین راهها برای رشد کسبوکار الکترونیک شماست.
معایب گیمیفیکشن در بازاریابی
در حالی که گیمیفیکشن در بسیاری از زمینهها موثر است اما مانند تمام استراتژیهای بازاریابی، چندین محدودیت قابل توجه دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم:
· کاهش انگیزه درونی
گیمیفیکشن عمدتاً بر انگیزههای بیرونی مانند جوایز و مشوقها تکیه دارد. این میتواند انگیزههای درونی کاربران را تضعیف کرده و آنها را به پاداشهای خارجی وابسته کند.
· تاکید بیش از حد بر رقابت
وجود رتبهبندیها و عناصر رقابتی میتواند در افرادی که عملکرد ضعیفتری دارند احساس حذف یا ناامیدی ایجاد کند.
· تعامل سطحی
گیمیفیکشن ممکن است به تعامل سطحی منجر شود، به این معنا که کاربران به جای تمرکز بر کسب تجربه و آموزش، بیشتر بر کسب امتیاز و جوایز تمرکز کنند.
· مقاومت در برابر تغییر
برخی از افراد نسبت به ابتکارات مبتنی بر بازی مقاومت نشان میدهند و آن را اجباری یا دستکاریشده میدانند. ارتباط شفاف درباره مزایا و ارزش گیمیفیکشن میتواند به کاهش این مقاومت کمک کند.
· چالشهای طراحی و پیادهسازی
طراحی تجربههای گیمیفیکشن موثر نیازمند برنامهریزی دقیق و توجه به ترجیحات کاربران است. سیستمهای ضعیف یا تجربه کاربری نامناسب ممکن است در جلب مشارکت کاربران یا دستیابی به نتایج مطلوب شکست بخورند.
چرا گیمیفیکشن در بازاریابی مؤثر است؟
اول از همه، بیشتر نمونههای گیمیفیکشن در کسبوکارها تعاملی هستند و تمام افراد محتوای تعاملی را دوست دارند. به لحظاتی فکر کنید که با محتوای گیمیفیکشن مواجه شدهاید. احتمالاً، مانند اکثر افراد، آن را انجام دادهاید. بازیها، تجربهها را جذابتر میکنند.
مثلاً بازی ساده گوگل کروم که در هنگام قطعی اینترنت ظاهر میشود، چقدر وسوسهانگیز است؟
بر اساس گزارش Demand Gen، 93 درصد از بازاریابها، گیمیفیکشن را دوست دارند، در حالی که تنها 70 درصد معتقدند محتوای ایستا یا غیرتعاملی، مخاطب را جذب میکند.
88 درصد بازاریابهای کسبوکار به کسبوکار (B2B) قصد دارند 10 تا 30 درصد از محتوای خود را به محتوای تعاملی تبدیل کنند.
چگونه از گیمیفیکشن در بازاریابی استفاده کنیم؟
ایجاد بازیهای برند محور و تجربیات سرگرمکننده از طریق گیمیفیکشن در بازاریابی، باعث افزایش نرخ تبدیل مشتریان جدید و تشویق مشتریان فعلی میشود. موارد مهمی که قبل از شروع فرآیند گیمیفیکشن باید رعایت شوند، عبارتاند از:
- شخصیسازی تجربه مشتری
- هدفگذاری روی نسل Z
- ایجاد تعامل مستمر
- ارائه ایدههای جدید
در ادامه، به بررسی عمیق این چهار نکته برای اجرای کمپینهای موفق بازاریابی مبتنی بر گیمیفیکشن میپردازیم:
1. شخصیسازی تجربه مشتری
مشتریان آنلاین امروزی شدیدا به کسبوکارهایی علاقهمند هستند که تجربه دیجیتال شخصیسازیشده ارائه میدهند. طبق مطالعات مایکروسافت، 57 درصد از کاربران آنلاین حاضرند در ازای دریافت پاداشها یا تخفیفهای شخصیسازیشده، اطلاعات شخصی خود را به اشتراک بگذارند.
شرکتها میتوانند از ابزارهای انگیزشی گیمیفیکشن، برای شخصیسازی تجربه مشتری استفاده کنند. برای مثال، با طراحی آزمونهای پیشنهادی یا بازیهای تعاملی برای انتخاب محصولات، میتوان فرآیند جستجوی کالاها را لذتبخشتر کرد.
2. هدفگذاری روی نسل زد (Z)
نسل زد اولین نسلی است که با گوشیهای هوشمند بزرگ شده و ذهنیتی موبایلمحور دارد. گیمیفیکشن به دلیل جذابیت بصری و تعامل بالا، به طور خاص برای جلب توجه این نسل مؤثر است. تکنیکهای آموزشی گیمیفایشده مانند دولینگو نمونهای از موفقیت گیمیفیکشن برای این گروه است.
3. ایجاد تعامل مستمر
بازاریابی دیجیتال فراتر از جذب مشتری و کسب سود است. امروزه کسبوکارها باید روابط بلندمدت با مشتریان برقرار کنند. گیمیفیکشن میتواند با ایجاد محتوای مستمر و تعاملی، تعامل مشتریان را حفظ کند.
4. ارائه ایدههای جدید
بازاریابان دیجیتال برای متمایز شدن در شبکههای اجتماعی نیاز به ابزارهای جدید دارند. گیمیفیکشن میتواند با افزودن عنصر تعاملی به پستهای اجتماعی، روشی پویا برای کشف محصولات و خدمات ایجاد کند. این روش توسط شرکتهایی نظیر سامسونگ، دیلویت و مایکروسافت بهکار گرفته شده است.
با در نظر گرفتن این چهار متغیر، گیمیفیکشن گام جدید در فعالیتهای بازاریابی هر کسبوکاری است.
نمونههایی از بازاریابی گیمیفیکشن موفق
گیمیفیکشن در استراتژیهای بازاریابی صنایع مختلف با موفقیت پیادهسازی شده و تعاملات روزمره را به تجربههای جذاب تبدیل کرده است. در ادامه برخی از نمونههای برجسته و موفق آن آورده شده است:
i. برنامه پاداش استارباکس (Starbucks Rewards)
استارباکس با استفاده از یک اپلیکیشن موبایل، به مشتریان برای هر خرید، ستاره میدهد. این ستارهها میتوانند برای نوشیدنیها، غذاها، یا محصولات رایگان استفاده شوند. این برنامه دارای سطوح (سبز و طلایی) است که مشتریان با کسب تعداد مشخصی ستاره به سطح طلایی میرسند. چالشهای محدود زمانی و امکان کسب ستارههای اضافی، تعامل مشتریان را افزایش میدهد و باعث خریدهای مکرر آنها میشوند.
ii. نایک ران کلاب (Nike+ Run Club)
اپلیکیشن نایک ران پلاس تجربه دویدن را به یک بازی تبدیل کرده است. کاربران میتوانند دویدنهای خود را ثبت کنند، اهدافی را تعیین کنند و در چالشهای مختلف با دوندگان سراسر جهان شرکت کنند. این اپلیکیشن با اعطای نشانها برای دستاوردهایی مانند دویدن یک مسافت مشخص یا تکمیل میزان مشخصی از دویدن در یک ماه، انگیزه افراد برای فعالیت بیشتر را افزایش میدهد و حس جامعه و وفاداری به برند را تقویت میکند.
iii. دولینگو (Duolingo)
پلتفرم یادگیری زبان دولینگو از گیمیفیکشن برای جذابتر کردن آموزش استفاده میکند. زبانآموزان برای تکمیل درسهایشان، امتیاز کسب میکنند، به سطوح بالاتر میروند و سکههای مجازی به دست میآورند. این سکهها میتوانند برای باز کردن مهارتهای اضافی یا حفظ زنجیره یادگیری استفاده شوند. این برنامه همچنین دارای جدول رتبهبندی است که کاربران را به رقابت با دوستان یا سایر زبانآموزان جهان تشویق میکند.
iv. چالش Eye-Spy Pretzel از ام اند ام (M&M’s)
شرکت M&M’s یک کمپین بازاریابی موفق با بازی Eye-Spy Pretzel اجرا کرد. کاربران در این بازی باید یک چوبشور مخفی شده در میان تصویر آبنباتهای M&M را پیدا میکردند. این بازی ساده و جذاب نه تنها در شبکههای اجتماعی وایرال شد، بلکه به طور مؤثری آبنباتهای طعم چوبشور جدید را تبلیغ کرد.
v. سفورا بیوتی (Sephora Beauty Insider)
برنامه وفاداری سفورا، عناصر گیمیفیکشن را برای تقویت وفاداری مشتریان به کار گرفته است. اعضا برای هر خرید امتیاز کسب میکنند. امتیازات میتوانند برای کسب جوایزی مانند محصولات انحصاری، نمونهها و تجربهها استفاده شوند. این برنامه دارای سطوح (Insider، VIB و Rouge) است که هر سطح مزایا و جوایزی را ارائه میدهد.
vi. دومینو پیزا (Domino’s Pizza Hero)
دومینو پیزا اپلیکیشنی به نام پیزا هیرو (Pizza Hero) معرفی کرد که به کاربران امکان میدهد پیتزای مجازی خود را طراحی کنند. این بازی شامل چالشها و جدول رتبهبندی بود و فرایند سفارش پیتزا را به یک تجربه سرگرمکننده و تعاملی تبدیل کرد.
این نمونهها نشاندهنده انعطافپذیری گیمیفیکشن در بازاریابی هستند و نشان میدهند که چگونه میتوان از آن برای جلب تعامل مشتریان، تقویت وفاداری به برند و هدایت رفتارهای خاص مصرفکنندگان استفاده کرد.
تاثیر گیمیفیکشن در فروش
محتوای گیمیفیکشن، فرآیند قیف فروش شما را بهبود میبخشد.
این محتوا جذاب است و باعث میشود افراد آن را به خاطر بسپارند، که به نوبه خود آگاهی از برند (Awareness) را افزایش میدهد.
مشتریان شروع به فکر کردن درباره برند شما میکنند و کنجکاو میشوند. آنها در خبرنامهها عضو میشوند و یک یا چند محصول شما را میخرند. به این ترتیب، یک بازدیدکننده به مشتری تبدیل میشود و همه اینها به دلیل بازاریابی گیمیفیکشن رخ داده است.
نتیجهگیری
مردم از تجربههای تعاملی و بازی کردن لذت میبرند. بازاریابی گیمیفیکشن این دو عنصر را با هم ترکیب میکند و به بازدیدکنندگان تجربهای منحصربهفرد میدهد که در بازاریابی سنتی وجود ندارد. حتی چیزی ساده مثل نشانها میتواند افراد را به انجام وظایف بیشتر تشویق کند. مردم دوست دارند حس موفقیت را تجربه کنند و با تکمیل هر وظیفه، حس میکنند دستاورد بزرگی داشتهاند.
علاوه بر این، بازاریابی مبتنی بر گیمیفیکشن به مشتریان حس کنترل میدهد. آنها انتخاب میکنند که چگونه با محتوای شما تعامل داشته باشند. این لایه جدیدی از هیجان و سرگرمی را ایجاد میکند که در استراتژیهای دیگر به ندرت دیده میشود.
ترجمه شده توسط مجله خبری نیپوتو
خرید و فروش ارزهای دیجیتال از امروز شروع کنید
ممکن است علاقه مند باشید
ثبت دیدگاه
لیست نظرات (0)
انتخاب سردبیر
مفاهیم پایه
بیشتر بخوانید