10 ماه پیش
زمان مطالعه : 10 دقیقه
شرکت خودمختار غیرمتمرکز چیست (DAC)؟ و چگونه کار میکند؟
شرکت خودمختار غیرمتمرکز چه تفاوتی با دائو دارد؟
شرکت خودمختار غیرمتمرکز (DAC)، شرکتی است که بجای یک مدیر توسط گروهی از افراد مدیریت میشود. این شرکتها زیرمجموعه DAO (سازمان خودمختار غیرمتمرکز) هستند و تحت نظارت قوانینی قرار دارند که در قراردادهای هوشمند کد شدهاند و در بلاکچین ذخیره میشوند.
با ظهور بیتکوین در حوزه مالی دیجیتال، مفاهیم و ایده های جدیدی خلق شدند. شرکتهای خودمختار غیرمتمرکز (DAC) و سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز (DAO) نیز نتیجه اجرای این ایدههای نوآورانه هستند.
شرکت خودمختار غیرمتمرکز (DAC)، شرکتی است که بجای یک مدیر توسط گروهی از افراد مدیریت میشود. این شرکتها زیرمجموعه DAO (سازمان خودمختار غیرمتمرکز) هستند و تحت نظارت قوانینی قرار دارند که در قراردادهای هوشمند کد شدهاند و در بلاکچین ذخیره میشوند.
اما دقیقاً یک شرکت غیرمتمرکز چیست؟ چه تفاوتی با یک سازمان غیرمتمرکز دارد و چه اشتراکاتی با برنامههای کاربردی غیرمتمرکز دارد؟
در این رابطه بخوانید : حریم خصوصی داده ها در هوش مصنوعی: آیا ChatGPT با استانداردهای GDPR مطابقت دارد؟
شرکت خودمختار غیرمتمرکز چیست؟
شرکتهای خودمختار غیرمتمرکز توسط قوانینی که به صورت کد در قراردادهای هوشمند برنامه نویسی شدهاند، مدیریت میشوند. سابقه تراکنش مالی یک شرکت خود مختار غیرمتمرکز و همچنین سایر عملیات آن، بدون تغییر و دستکاری در یک بلاکچین ذخیره و قابل مشاهده است.از آنجایی که این نوع سازمانهای تجاری به تازگی شکل گرفته اند هنوز قانون گذاری برای آنها صورت نگرفته است بنابراین، وضعیت قانونی آنها هنوز مشخص نیست.
با کمک فناوری بلاکچین و قراردادهای هوشمند میتوان جنبههای مختلف یک شرکت را بدون دخالت نیروی انسانی مدیریت کرد. در این قراردادها، تمام قوانین شرکت کدگذاری شدهاند. به دلیل طبیعت غیرمتمرکز DACها ساختار این نوع شرکت ها نیز غیرمتمرکز است و تصمیمات و عملیات در آنها با توافق همه اعضا صورت میگیرد. بنابراین، آن ساختار سلسله مراتبی که در شرکت های سنتی مشاهده میشود، در این شرکت ها وجود ندارد.
البته گفتنی است که جنبه خودمختار به معنای حذف نسانها در عملیات شرکت نیست، بلکه به این اشاره دارد که تصمیمات، عملیات و راهبرد شرکت بدون حضور یک هیأت مدیره و از طریق یک پروتکل مشترک در یک شبکه توزیع شده و غیرمتمرکز اتخاذ میشوند. تمام این موارد باعث میشود که DACها بر اساس همکاری و برابری عمل کنند.
تاریخچه شرکت خودمختار غیرمتمرکز
از زمان پیادهسازی بلاکچین به عنوان یک دفتر ثبت دیجیتال عمومی در شبکه، بسیاری از ایدهها بر اساس ویژگیهای این بلاکچینها به وجود آمدهاند. از جمله این ایدهها، DACها یا سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز هستند که با استفاده از فناوری بلاکچین مطرح شدهاند. DACها به دلیل طبیعت غیرمتمرکز خود، نیاز به یک واسطه معتبر و قابل اعتماد بین دو طرف معامله در یک تراکنش را از بین میبرد. همچنین، امکان برنامهریزی عملکرد سیستمهای پیشرفته که به طور کاملاً خودمختار کار میکنند نیز وجود دارد. بدون شک، DACها فضای ایدهآلی برای ایجاد سیستمهای حکومت غیرمتمرکز هستند.
دانیل لاریمر (Daniel Larimer) اولین فردی است که به DACها اشاره کرده است. او اولین شخصی بود که در تاریخ 7 سپتامبر 2013 در یک مقاله مفهوم “شرکت سازمانیافته غیرمتمرکز” را مطرح کرد. این مفهوم به طور اتفاقی در Bitshares در سال 2014 و در EOSIO در سال 2018 پیادهسازی شد.
بعداً، ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) هم بناین گذار اتریوم (eth) مقاله خود به نام «DAO، DAC، DA و بیشتر: راهنمای ناقص اصطلاحات» را ارائه داد. او در این مقاله توضیح میدهد که یک DAO میتواند برای عملکرد بدون تداخل نیروی انسانی سازماندهی شود. چگونه؟ با استفاده از قراردادهای هوشمند که توسط یک پلتفرم Full Turing پشتیبانی میشوند. بعداً، بوترین با ایجاد این پلتفرم اتریوم را ایجاد کرد.
شرکت خودمختار غیرمتمرکز چگونه کار میکند؟
یک شرکت خودمختار غیرمتمرکز به عنوان یک دارایی دیجیتال هوشمند، قابل برنامهریزی و تأیید شده روی زنجیرهای از بلوک ها کار میکند. این برنامهریزی به خاطر قابلیت بلاکچین در پذیرش قراردادهای هوشمند ممکن است. یک DAC با کمک کد هایی که در این قراردادها برنامهنویسی شدهاند اداره میشود. این کدها به صورت متن باز هستن و همه میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند، بنابراین هر کسی که در DAC مشارکت میکند، از قوانین و نحوه عملکرد آگاه است. در واقع، مشارکت در یک DAC به عنوان آگاهی پذیرش ضمنی این قوانین عملیاتی در نظر گرفته میشود. در DAC هیچ یک از شرکتکنندگان نسبت به دیگران برتری ندارد. قدرت تصمیمگیری در مورد تمام کارهای انجام شده برای محصول یا خدمات شرکت “توزیع شده” است و با توافق جمعی صورت میگیرد. به عبارت دیگر، هر گونه سود در شرکت خودمختار غیرمتمرکز بین تعداد زیادی از همتایان که هرکدام سطح یکسانی از اختیار را دارند منتشر میشود.
از طرف دیگر، با استفاده از قراردادهای هوشمند در DACها، میتوان تمام عملیات مورد نیاز را در آنها برنامه نویسی کرد و ز مداخله انسانی را کاهش داد. به عنوان مثال، میتوان پرداختی های سرمایهگذاران و کارمندان و پرداختی های خدمات مختلف مورد نیاز DAC را به کمک قراردادهای هوشمند خودکار کرد. به طور کلی میتوان DAC را یک شرکت بزرگ در نظر گرفت که با کمک برنامهریزی قراردادهای هوشمند به صورت خودکار اداره میشود.
مقایسه DAC DA DAO
انواع مختلفی از نهادهای خودمختار غیرمتمرکز وجود دارد که شباهت های آنها اغلب افراد را به اشتباه می اندازد. در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
عامل خودمختار (Autonomous Agents)
عاملهای خودمختار در طرف مقابل طیف اتوماسیون قرار دارند؛ در یک عامل خودمختار، هیچ نیازی به مشارکت انسان وجود ندارد. به عبارت دیگر، در حالی که ممکن است برای ساخت سختافزاری که عامل روی آن اجرا میشود، به مقداری تلاش انسانی نیاز باشد. یک مثال از یک عامل خودمختار که امروزه وجود دارد، ویروس کامپیوتر است؛ ویروس تقریباً به عنوان یک موجود زیستی وجود دارد که بدون عملی از سوی انسان و با تکثیر خود از یک دستگاه به دیگری منتقل میشود.
همچنین بخوانید : ارز دیجیتال یونی سواپ چیست؟ و چه کاردبری دارد؟
مورد دیگر میتواند یک سرویس محاسبات ابری غیرمتمرکز و خود تکثیر شونده باشد؛ چنین سیستمی با اجرای یک کسب و کار خودکار بر روی یک سرور مجازی خصوصی شروع میکند، و سپس با افزایش سود، سرورهای دیگر را اجاره میکند و نرمافزار خود را بر روی آنها نصب کرده و آنها را به شبکه خود اضافه میکند.
اجرای یک عامل خودمختار کامل یا یک هوش مصنوعی کامل کار بسیار سختی است؛ زیرا چنین سازمانی باید بتواند خود را با تغییرات سریع محیطی وفق دهد و حتی بتواند سختافزار مورد نیاز خود را توسعه دهد. بنابراین اجرای یک عامل خود مختار کامل یا یک هوش مصنوعی کامل بیشتر یک رویای تخیلی است.
میان یک عامل خودمختار کامل و عاملهایی با یک هدف واحد مانند ویروسهای کامپیوتر، تفاوت های زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، سرویس ابری خودمختار، در سادهترین شکل خود، تنها قادر خواهد بود که سرورها را از یک مجموعه خاص از ارائهدهندگان (مثل Amazon، Microtronix و Namecheap) اجاره کند. اما نسخه پیچیدهتر، باید بتواند چگونگی اجاره سرور از هر ارائهدهنده را تنها با یک لینک به وبسایت آن درک کند، سپس از هر موتور جستجویی برای یافتن وبسایتهای جدید (و البته موتورهای جستجوی جدید در صورت عدم موفقیت گوگل) استفاده کند. مرحله بعدی، شامل ارتقاء نرمافزار خود است، شاید از الگوریتمهای تکاملی استفاده کند یا توانایی سازگاری با الگوهای جدید اجاره سرور را داشته باشد، و سپس گام نهایی شامل توانایی کشف و ورود به صنایع جدید است.
برنامه های غیرمتمرکز (Decentralized Applications)
یک برنامه غیرمتمرکز (DA) مشابه یک قرارداد هوشمند است، اما در دو جنبه کلیدی متفاوت است. اولاً، یک برنامه غیرمتمرکز تعداد نامحدودی از شرکتکنندگان را در هر دو طرف بازار دارد. ثانیاً، یک برنامه غیرمتمرکز لزوماً یک مرتبط با خدمات مالی نیست. نوشتن برنامههای غیرمتمرکز در واقع بسیار ساده هستند (حداقل پیش از حضور پلتفرمهای توافق دیجیتال ساده بودند). به عنوان مثال، BitTorrent، Popcorn Time، BitMessage، Tor و Maidsafe به عنوان یک برنامه غیرمتمرکز شناخته میشوند.
به طور کلی، برنامههای غیرمتمرکز به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول برنامه های غیرمتمرکز کاملاً ناشناس است. در این برنامه ها، اهمیتی ندارد که گرهها کی هستند؛ همه شرکتکننده ها اساساً ناشناس هستند. BitTorrent و BitMessage نمونههایی از این دسته هستند.
دسته دوم برنامه های غیرمتمرکزی هستند که مبتنی بر اعتبار هستند، در این برنامه ها گره ها توسط سیستم ایجاد کننده آنها بررسی میشوند. Maidsafe یک نمونه از این دسته است.
سازمان های غیرمتمرکز (Decentralized Organizations)
بطور کلی، یک سازمان انسانی را میتوان به عنوان ترکیب از دو چیز تعریف کرد: یک مجموعه از دارایی و یک پروتکل برای گروهی از افراد، که ممکن است به دستههای مختلفی با شرایط و ضوابط متفاوتی برای دسترسی و یا عدم دسترسی افراد به بخشهای خاصی از دارایی باشد. به عنوان مثال، یک شرکت ساده که یک فروشگاه زنجیرهای را اداره میکند را در نظر بگیرید. این شرکت سه دسته اعضا دارد: سرمایهگذاران، کارمندان و مشتریان. قانون عضویت برای سرمایهگذاران خرید یک مقدار ثابت از دارایی مجازی است و تا زمانی که سهام خود را بفروشید، سرمایهگذار باقی میمانید. کارمندان باید توسط سرمایهگذاران یا سایر کارمندانی که توسط سرمایه گذاران انتخاب شده اند استخدام شوند و به همین روش هم میتوانند اخراج شوند. مشتریان یک سیستم میتوانند به طور آزاد و در زمان تایید شده با فروشگاه تعامل کنند. در این مدل، تأمینکنندگان همان کارمندان هستند.
ایده یک سازمان غیرمتمرکز (DO) مفهوم یک سازمان را میگیرد و آن را غیرمتمرکز میکند. به جای یک ساختار سلسله مراتبی که توسط مجموعهای از افراد مدیریت میشود و دارایی را از طریق سیستم قانونی کنترل میکند، اما در یک سازمان غیرمتمرکز مجموعهای از افراد طبق یک پروتکل مشخص شده در کد با یکدیگر تعامل میکنند و همه چیز بر روی بلاکچین ثبت میشود. یک سازمان غیرمتمرکز ممکن است برای حفاظت از داراییهای فیزیکیاش از سیستم قانونی استفاده کند، اما حتی در اینجا چنین استفادههایی به عنوان ثانویه محسوب میشوند.
به عنوان مثال، میتوان یک شرکت سهامی که توسط سهامداران مدیریت میشود را به طور کامل بر روی بلاکچین اجرا کرد؛ در این شرکت تاریخچه سهام هر فرد روی بلاکچین ثبت میشود. همچنین سهامداران شرکت میتوانند با راي گیری اعضای هیئت مدیره و کارمندان آن را انتخاب کنند. سهامداران همچنین میتوانند دارایی های سازمان را کنترل کنند.
سازمان های خودمختار غیرمتمرکز (DAO)
یک سازمان خودمختار غیرمتمرکز به صورت مجازی و خودمختار وجود دارد، و به دنبال استخدام افراد است که وظایفی که خود اتوماتقادر به انجام آنها نیست را انجام دهند.
بخش مهم ماجرا این است که بگویم DAO چه چیزی نیست و چه چیزهایی DAO نیستند و در عوض DO یا DA یا AA هستند. ابتدا به DA میپردازیم. اصلیترین تفاوت میان یک DA و DAO این است که یک DAO دارای سرمایه داخلی است. داشتن این ویژگی به نحوی ارزشمند است و این قابلیت را دارد که از آن به عنوان یک مکانیزم برای پاداش برخی فعالیتها استفاده کند. به عنوان مثال، BitTorrent دارای دارایی داخلی ندارد، و سیستمهایی مانند Bitcloud/Maidsafe شهرت دارند اما این شهرت یک دارایی قابل فروش نیست. از سوی دیگر، بیتکوین و نیمکوین دارایی داخلی دارند. با این حال، DOهای معمولی و همچنین عاملهای خودمختار دارای سرمایه داخلی هستند.
تفاوت آشکار میان یک DO و یک DAO، در کلمه «خودمختار» (autonomous) است؛ به عبارت دیگر، در یک DO، تصمیم گیری ها بر عهده انسانها است، اما در DAO خودش تصمیم گیری میکند. در بیتکوین، یک حمله 51درصدی میان تعداد کمی از استخرهای استخراج میتواند منجر به تقلب و برگشت تراکنشها در زنجیره بلوک شود، اما در یک شرکت خودمختار غیرمتمرکز تصمیم گیری ها باتوجه داده های ورودی انجام میشود از این رو ارائه دهندگان ورودی میتوانند با تبانی یکدیگر DAC را وادار کنند تا تمام سرمایه را به آدرسی مشخص بفرستند. با این حال، بدون شک تفاوت معنیداری بین این دو وجود دارد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
DOها و DAOها هر دو در معرض حملات تبانی اکثر اعضا یا درصد قابل توجهی از اعضای خاص قرار دارند. با این حال، در یک DAO، حملات تبانی به عنوان یک باگ (اشکال ناقص) در نظر گرفته میشوند، در حالی که در یک DO، آنها یک ویژگی محسوب میشوند.
به عنوان مثال در یک سیستم دموکراسی، اقلیت اعضا مطابق نفع خود عمل میکنند؛ مثلا، در بیتکوین رفتار تعریف شده این است که هر کسی بر اساس منافع فردی خود فعالیت کند، اما هیچکس به دنبال یک نتیجه خاص در بلاکچین بیت کوین نیست. حال اگر یک حمله ۵۱ درصدی اتفاق بی افتد همه با آن مقابله میکنند مگر آنکه باگی در سیستم وجود داشته باشد.
در مثالی دیگر، یک گروه محلی را در نظر بگیرید که شروع به اخذ مالیات بر اموال تمام مغازاه داران کند، حتی ممکن است برخی از آنها این مالیات را بپردازند، اما اکثریت با این طرح مخالفت میکنند و آن را غیرقانونی می دانند، در حالی که اگر این اتفاق از طرف دولت انجام شود همه مجبور به پرداخت آن هستند. این ویژگی است که دولت میتواند از آن استفاده کند.
به نظر میرسد بیت کوین (btc) بیشتر شبیه به یک DAO است تا یک DO. با این حال، در سال 2013 یک حادثه متفاوت رخ داد. در آن حادثه در شبکه بیت کوین یک بلوک استثنایی به طور تصادفی تولید شد، که طبق ارزیابی BitcoinQt 0.8 معتبر بود، اما براساس ارزیابی BitcoinQt 0.7 نامعتبر مخسوب میشد. در نتیجه بلاک چین بیت کوین فورک شد. سپس برخی از گرهها آن بلاکچین را دنبال میکردند (این زنجیره را B1 مینامیم)، و سایر گرههای دیگر که آن بلوک را نامعتبر میدانستند بلاک چین دیگری را دنبال میکردند (آن را B2 مینامیم). اکثر استخرهای ماینینگ به بیت کوین BitcoinQt 0.8 ارتقا یافته بودند، بنابراین از B1 پیروی می کردند، اما اکثر کاربران همچنان روی BitcoinQt 0.7 بودند و بنابراین B2 را دنبال می کردند. سپس اپراتورهای استخر ماینینگ باهم توافق کردند که استخرهای خود را به B2 تغییر دهند، زیرا برای کاربران سادهتر خواهد بود و نیازی به ارتقاء نخواهد داشت. و پس از شش ساعت زنجیره B2 از B1 پیشی گرفت. در نتیجه این اقدام عمدی، B1 از بین رفت. میتوان این اقدام عمدی را یک حمله 51 درصدی در نظر گرفت که از سوی جامعه مشروع تلقی میشد و بیتکوین را به جای یک DAO به یک DO تبدیل کرد. با این حال، در بیشتر موارد، این اتفاق نمیافتد، بنابراین بهترین راه برای طبقهبندی بیتکوین به عنوان یک DAO با نقص در اجرای استقلال آن است.
با این حال، بسیاری بیت کوین را به عنوان DAO قبول ندارند، زیرا به اندازه کافی هوشمند نیست. بیت کوین فکر نمی کند و به استثنای پروتکل ماینینگ افراد را «استخدام» نمی کند، و از قوانین ساده ای پیروی می کند که فرآیند ارتقای آن بیشتر شبیه DO است تا DAO. افرادی که این دیدگاه را دارند، DAO را چیزی می بینند که دارای درجه بالایی از هوش مستقل است. با این حال، مسئله این دیدگاه این است که باید بین DAO و AA/AI تمایز قائل شد. وجه تمایز آنها در این است که یک هوش مصنوعی کاملاً مستقل است، در حالی که یک DAO همچنان به مشارکت شدید انسانهایی نیاز دارد که به طور خاص طبق پروتکلی که توسط DAO تعریف شده است در تعامل هستند.
شرکت های خود مختار غیرمتمرکز
شرکتهای مستقل غیرمتمرکز اساساً زیرمجموعهای از DAO هستند. اولین باردانیل لاریمر اصطلاح DAC مطرح کرد. نکتهای که او درباره DAC ها بیان میکند این است که DAC ها سود سهام پرداخت میکنند. یعنی مفهومی از سهام در یک DAC وجود دارد که به نوعی قابل خرید و مبادله هستند و دارندگان آن سهام در موفقیت های DAC سهیم هستند.
در یک DAO نیز میتوانید درآمد کسب کنید، اما روش کسب درآمد در آن از طریق مشارکت در اکوسیستم آن است نه سرمایهگذاری در خود DAO. همه DAO ها دارای سرمایه داخلی هستند که می توان آن ها را در اختیار داشت، و ارزش آن سرمایه داخلی با محبوب شدن DAO افزایش مییابد، بنابراین بخش بزرگی از DAO ها به ناچار تا حدی شبیه به DAC خواهند بود.
برای تعیین یک سازمان به عنوان یک DAO یا DAC به میزان شباهت دارایی آن به سهام بستگی دارد. به عنوان مثال، عضویت در هیئت مدیره غیرانتفاعی یک سهم محسوب نمیشود، زیرا عضویت اعطا و مصادره می شود، بنابراین این موضوع به عنوان یک دارایی قابل سرمایه گذاری غیرقابل قبول است. بیت کوین نیز یک سهم نیست زیرا با داشتن بیت کوین حقی برای دریافت سود یا توانایی تصمیم گیری در داخل سیستم ندارید. در حالی که سهم یک شرکت قطعا یک سهم است و با داشتن آن اختیاراتی خواهید داشت. در پایان، هنوز ابهامات و سوالات زیادی در این باره وجود دارد که آیا مکانیسم سود و مکانیسم اجماع یکسان هستند یا خیر.
مزایا و معایب DACها
مزایا
- یکی از بارزترین مزایای DAC ها پتانسیل اتوماسیونی است که می توان از طریق استفاده از قراردادهای هوشمند به دست آورد.
- DAC با کمک بلاکچین داراری ویژگی غیرمتمرکز و توزیع شده است، که این امر آن را به شرکتی با ساختاری برابری طلب تبدیل می کند. شرکت خودمختار غیرمتمرکز همچنین تصمیم گیری متمرکز برای استفاده از بودجه و جهت گیری شرکت را حذف میکند.
- تصمیمات با اجماع افرادی که در DAC شرکت میکنند گرفته میشود و تراکنشهای آنها در بلاک چین و در معرض دید عموم ثبت میشود و باعث افزایش اعتماد و شفافیت میشود.
- ارائه یک پروپوزال و همچنین رای موافق، مستلزم مقدار مشخصی سرمایه گذاری است، به این معنا که فرد در قبال ارائه راه حل ها مسئولیت بیشتری احساس میکند.
معایب
- عدم وجود چارچوب قانونی، مشارکت در DAC ها مستلزم پذیرش ریسک های سرمایه گذاری است که در بسیاری از مشاغل اکوسیستم ارزدیجیتال وجود دارد.
- از آنجایی که این یک فناوری نسبتاً جدید است، هنوز جنبه های امنیتی بسیاری وجود دارد که باید برای حفظ امنیت و آرامش خاطر سرمایه گذاران این نوع شرکت ها، پوشش داده شود.
- با توجه به وضعیت نامشخص حقوقی این نوع سازمان تجاری، خطر عدم شناسایی توسط نهادهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده وجود دارد. به این ترتیب، شرکت کنندگان شناخته شده یا کسانی که در رابط بین DAC و سیستم های مالی تنظیم شده قرار دارند، ممکن است هدف اقدامات مدنی یا اجرایی قرار گیرند.
ترجمه شده توسط مجله خبری نیپوتو
خرید و فروش ارزهای دیجیتال از امروز شروع کنید
ممکن است علاقه مند باشید
ثبت دیدگاه
لیست نظرات (0)
انتخاب سردبیر
مفاهیم پایه
بیشتر بخوانید